جدول جو
جدول جو

معنی جیزه چال - جستجوی لغت در جدول جو

جیزه چال
از مراتع لنگای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیاه چال
تصویر سیاه چال
جای گود و تنگ و تاریک، زندان و جای تیره و تاریک در زیر زمین
فرهنگ فارسی عمید
(زَ)
نام ییلاقی میان ده دیزان طالقان و المیر کلارستاق به مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 108 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
زندان تاریک، جای تار و گودی که کودکان را بدان ترسانند، گوی تاریک که گناهکاران را در آن بند کنند، (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(یَهْ)
گودالی تاریک که گناهکاران را در آن نگاهدارند. مؤلف غیاث اللغات نویسد: لفظ چال در اصل چاه بود، ها را به لام بدل کرده اند، چنانکه در جواهرالحروف. (غیاث) (از آنندراج) :
سیه چال و مرد اندر او بسته پای
به از فتنه از جای بردن بجای.
سعدی
لغت نامه دهخدا
محل گود و تنگ و تاریک، زندان تنگ و تاریک: میخواهند مرا در سیاه چال فراموشی بیندازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیه چال
تصویر سیه چال
گودالی که گناهکاران را در آن نگاه دارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه چال
تصویر سیاه چال
زندان تنگ و تاریک
فرهنگ فارسی معین
بازداشتگاه، بندیخانه، دوستاق، زندان، سلول، محبس، هلفدونی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
در اصطلاح دامداران البرز شمالی به گوسفند گفته شود
فرهنگ گویش مازندرانی